اعتراض کارگر، نتیجه شرمنده نبودن روحانی!/ ربیعی: نگران بودم آسیبی به کارگران معترض برسد
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۴۲۳۷۸
آنهایی که بر دروغ بزرگ دور کردن سایه جنگ از کشور به واسطه برجام سخن گفته و برجامهای 2 و 3 را پیشنهاد میکردند، اکنون به صراحت میگویند که آمریکا نهتنها روح برجام که به اصل آن نیز بیاعتنا بوده است.
سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
********
تولید و اشتغالکجای شعار شما است؟
علی اکبری در کیهان نوشت:
در حاشیه جلسه چهارشنبه ششم اردیبهشت هیئت دولت، پوشهای در دستان محمدباقر نوبخت سخنگوی هیئت دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه دیده شد که بر روی آن عبارت «برنامه دولت دوازدهم؛ آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت» نوشته شده بود. عباراتی با زمینه رنگ بنفش که رنگ انتخاباتی آقای روحانی است، تا نشان دهد مقصود وی چیست. اینکه جناب آقای نوبخت به عنوان سخنگوی دولت یازدهم، خود را در کرسی سخنگویی دولت دوازدهم! نیز فرض نماید و شعار دولت دوازدهم را به این صورت برای عموم اعلام نماید، نکتهای قابلتأمل است و دعوت به قانونگرایی از کسانی که اینچنین قانونشکنی میکنند و افکار عمومی را به بازی میگیرند شنیدنی نخواهد بود. تبلیغ در جایگاه سخنگوی دولت برای یکی از نامزدهای انتخابات دوازدهم، قطعاً امری خلاف قانون است.
در خصوص انتخاب این شعار به عنوان شعار آقای روحانی باید به این نکته اشاره کرد که آقای روحانی پس از ثبتنام در ستاد انتخابات وزارت کشور به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری، در جمع خبرنگاران به ایراد سخنرانی پرداخته و اظهار داشته بود: «میخواهم به ملت ایران اعلام کنم که همه ما باید دوباره بیاییم؛ من امروز دوباره آمدم برای ایران، دوباره آمدم برای اسلام، آمدم برای آزادی بیشتر در این سرزمین، آمدم برای آرامش و امنیت گستردهتر در ایران عزیز و آمدم برای پیشرفت بیشتر. » و شعار انتخاب شده که در دستان آقای نوبخت خودنمایی نمود، سرفصلهای همین عبارت آقای روحانی در زمان ثبتنام است.
اگر سخنگوی محترم هیئت دولت در قامت سخنگوی آقای روحانی چنین تبلیغی را مینماید که اشاره شد رفتاری غیرقابلقبول است؛ با این وصف شایسته است این نکته مورد توجه قرار گیرد که متأسفانه در برنامه آقای روحانی برای دولت بعدی، همچنان حاشیه بر متن غلبه داشته و مشکل اصلی کشور در محاق قرار دارد. در این برنامه و شعار، اقتصاد، اشتغال، معیشت مردم، تولید و مواردی از این قبیل ظاهراً یا جایی ندارد و یا در اولویت نیست. بدیهیترین برداشت در خصوص این شعار این است که مهمترین معضل کشور آزادی است و به سختی میتوان مهمترین معضل و مشکل یعنی اقتصاد را در این شعار پیدا کرد و نهایتاً باید گفت این مسئله، مستتر در واژه پیشرفت است. امنیت کشور نیز در منطقه زبانزد است و در منطقهای که نظام سلطه آن را کانون جنگ و بحران و ... نموده است، جمهوری اسلامی ایران با تمامی تحرکات دشمن مقابله کرده و اکنون امنیت کشور، امنیتی مثالزدنی است. آنچه اکنون برای همه دغدغه است و به عنوان شعار سال از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است آن نیز مسئله اقتصاد است و اشتغال.
آنهایی که بر دروغ بزرگ دور کردن سایه جنگ از کشور به واسطه برجام سخن گفته و برجامهای 2 و 3 را پیشنهاد میکردند، اکنون به صراحت میگویند که آمریکا نهتنها روح برجام که به اصل آن نیز بیاعتنا بوده است.این آقایان اکنون تلاش دارند که به ملت القاء کنند که با دیوانهای به نام ترامپ هر اقدامی از سوی آمریکا متصور است و فراموش میکنند که شعار میدادند برجام امنیت را به کشور هدیه کرد. اگر امنیتی در کشور برقرار است به واسطه حضور مردم پاکباخته در صحنه و پشتیبانی مثالزدنی آنان از انقلاب و نظام برخاسته از آن است و نه تدبیر دولت و یا این و آن مسئول دولتی. جانفشانی فرزندان این کشور در مقابله با تروریسم تکفیری و توطئههای دشمن نماد روشن و خالی از ابهامی از این حضور متعهدانه میباشد.
منظور از پیشرفت نیز مشخص نیست و خوب است این واژه نیز برای ملت تعریف گردد. جناب آقای نعمتزاده به عنوان یکی از وزرای دولت آقای روحانی در خصوص توانایی دولت برای اشتغال بر روی عدد نزدیک به پانصد هزار در سال سخن گفته و دیگر افراد اعم از معاون اول رئیسجمهور و شخص آقای روحانی که البته هر دو از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آینده هستند، هرکدام به انحای مختلف بر ناتوانی بر ایجاد اشتغال به گونهای که بتواند معضل اشتغال در کشور را حل نماید، تأکید ورزیدهاند و سخنان برخی دیگر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را شعارهای غیرواقعی و بعضاً پوپولیستی برشمردهاند و به عبارتی صراحتاً اعلام کردهاند که نمیشود در دولت آینده مشکل بیکاری و اشتغال را رفع کرد. بر همین اساس به نظر میرسد بهترین راهکار برای حل مشکل، پاک کردن صورت مسئله باشد و آدرس غلط دادن به جامعه. چون نمیتوانیم شغل ایجاد کنیم، شعار آزادی سر دهیم. رفتاری که در دورههای گذشته نیز تکرار شده بود و دولت اصلاحات را میتوان نمونه آن معرفی نمود.
شاید بتوان یکی از مهمترین بسترها و مصادیق واژه آزادی در این شعار را نحوه تعامل دولت با موضوع فضای مجازی دانست. دولت محترم یکی از بزرگترین خدمات به ملت را آزاد کردن شبکههای اجتماعی مجازی برمیشمارد و به گونهای سخن میگوید که ظاهراً قبل از این مردم اصلاً چیزی به نام اینترنت را نشنیده بودند و این آقایان بودند که پای اینترنت را به کشور باز کردند! دولت در حالی دم از آزادی در این فضا میزند که عملکردش در این زمینه نهتنها باعث خیر و برکت نشده بلکه باعث بروز ناهنجاریهای متعددی گشته است. شبکههایی که متأسفانه هیچ کنترلی بر آن از سوی دولت وجود ندارد و پروندههای متعدد قضایی که منشأ آن همین موضوع است در محاکم قضایی مفتوح است و خانوادههای متعددی درگیر این ماجرا. قتل یک دختربچه بیگناه به واسطه تأثیرپذیری قاتل از این شبکهها تنها یک نمونه از مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد. حجم انبوه موارد و جرائم اخلاقی، اخاذی از خانوادهها، تهمتپراکنی سیاسی، مسائل اجتماعی و ... در این شبکهها که امکان برخورد با آن نیز بعضاً فراهم نیست گوشههای دیگر از این رهاسازی و عدم کنترل است.
دولتی که ادعا میکند شبکه ملی اطلاعات را راهاندازی کرده است، چرا از نرمافزارهای پیامرسان و شبکههای مجازی داخلی که توسط متخصصان کشور تولید و راهاندازی شده و میتواند باعث ایجاد اشتغال شود، پشتیبانی نمیکند؟ رها کردن سگ هار و یا گرگ درنده با ادعای دفاع از آزادی، با کدام منطق همخوان است؟ موضوع هوشمندسازی فیلترینگ که دولت محترم شعار آن را میداد به کجا رسیده است و آیا قرار است به بهانه نداشتن چنین ابزاری، فضای مجازی که به فرمایش حضرت آیتالله جوادیآملی تفاوتی با فضای حقیقی ندارد (نقل به مضمون) تماماً در اختیار دشمن قرار گیرد تا هرگونه که میخواهد برای ما تصمیمسازی و تصمیمگیری نماید؟
آرامشی که از آن سخن گفته میشود کدام است؟ مخدر و مُسکن تا کجا میتواند باعث فراموشی درد شود و اگر برفرض نیز باعث فراموش کردن درد شود، آیا میتواند درد را درمان کند؟ آیا تأمین آرامش برای یک خانواده جز این است که این خانواده بتواند خودش و فرزندانش را تأمین کند؟ برای فرزندان خود شغلی را بیابد و زمینه ازدواج جوان خود را مهیا سازد؟ مواردی که دولت کنونی نشان داده برنامهای برای برطرفسازی آن ندارد و بعضاً آن مقدار از وعدههای دادهشده نیز متأسفانه محقق نشده است. وعدههایی که در بحبوحه انتخابات بعضاً یکی پس از دیگری انکار میشود تا مردم به چشم و گوش نیز تشکیک نمایند.
مهمترین مسئله کشور اقتصاد، تولید و اشتغال است و هر دولتی که بخواهد بر مشکلات فائق آید و برای این ملت آسایش و آرامش را به ارمغان آورد، چارهای جز اینکه اولویت خود را اقتصاد قرار دهد نخواهد داشت و هرگونه انحراف از این مسیر، باعث تشدید مسئله و مشکل و بروز بحران خواهد شد.
اعتراض کارگر، نتیجه شرمنده نبودن روحانی!
حسین قدیانی در وطنامروز نوشت:
وقتی حسن روحانی، یکی هم چشم در چشم کارگر بیکار، مدعی میشود «رکود نداریم»، برداشتش میشود همین صدای اعتراض دیروز کارگران، چشم در چشم خودش که «عزا، عزاست امروز، روز عزاست امروز؛ زندگی کارگر، رو به فناست امروز»! این جواب آن سوءاستفاده زشت از نام مقدس کارگر بود که در حالی که آقای روحانی، اعتراض به بیکاری را «شعار» خوانده بود، خانه کارگر، خیابانهای شهر را پر کرد با پوستر «رأی ما دکتر حسن روحانی»! تا دیروز، کارگر حتی حق نداشت بپرسد که چرا و با کدام معیار، دیگر یارانه به او تعلق نمیگیرد، حالا در موسم انتخابات، شده جورکش تبلیغ برای رئیسجمهوری که 4 سال تمام، صدای او را نشنید! این جواب بازدید از خط تولید کارخانه بود درون ماشین شاسیبلند، آنجا که آقای روحانی، این حداقل از احترام را برای کارگر و عرق جبین او قائل نشد که لااقل در خط مقدم کار و تلاش او، برای دقایقی از ماشین خود پیاده شود! دیروز 11 اردیبهشت گمانم برای آقای روحانی و البته مکمل ایشان اسحاق جهانگیری، انتخابات، 3 هفته زودتر برگزار شد، تا دولتمردان 4 درصدی، خیلی خوب و واضح و کاملا از نزدیک، متوجه شوند رأی و نظر جامعه کارگری نسبت به کارنامه دولت اعتدال چیست! وقتی با وجود این همه مدیر نجومیبگیر، دولت اعتدال، شب پرداخت یارانه به مردم را شب عزای خود اعلام میکند یا وقتی اندک وقعی به مطالبات قشر کارگر نمیدهد یا وقتی با وجود این همه رکود، شخص آقای روحانی، رسما و علنا اعلام میکند «رکود نداریم»، برداشتش میشود همین! عاقبت، بعد از 4 سال سکوت و تحمل، صبر کارگر یکجا لبریز میشود! و چه بهتر که این اتفاق، در آستانه انتخابات افتاد تا 2 نامزد خواهان ادامه وضع موجود یعنی آقایان روحانی و جهانگیری بهتر از قبل بدانند که جماعت کارگر، چه نظری درباره عملکرد ایشان دارند! کارگر اما به شهادت همه این قریب به 40 سالی که از عمر نظام جمهوری اسلامی گذشته، هرگز اهل چپرویهای شورشی نبوده و باز هم نیست! هم فضا را درک کرده، هم از قضا، سختی کار دولت و دولتمرد را! اما این 4 سال، چیزهایی دید و شنید که در نهایت یکجا، کاسه صبرش لبریز شد! کجا؟! حرم امام! همان امام محرومان، که مدام به دولتمردان گوشزد میکرد که شما خادم و نوکر این مردم هستید و نه هیچ چیز دیگر! یادم نمیرود که در جمع مردم کرمانشاه، آقای روحانی چگونه اعتراض مردم این استان به بیکاری را پاسخ داد! کارگر هم یادش نرفته! آنجا و آن روز، آقای روحانی، چشم در چشم معترضان دوخت و گفت: «با شعار که چیزی حل نمیشود!» و حال آنکه، این سخن، فیالواقع حرف مردم بود با آقای روحانی! یادم نمیرود آن روز که آقای روحانی، چشم در چشم دوربینها و مردم، با وجود این وضع خراب، رسما و علنا گفتند «ما شرمنده نیستیم!» و از یاد نبریم این، رئیس همان دولتی است که هم مدعی بود خزانه خالی است و هم حقوق نجومی به مدیرانش میداد! و شگفتا! با وجود همه آن ادعاها مبنی بر برخورد کامل با فساد و تبعیض، حتی از معرفی یک مدیر متخلف به دستگاه قضا خودداری کرد! چه میگویم که مدعی هم شد مدیران نجومیبگیر، ذخیره و امانتدار هستند! اگر روزی خمینی با پشتوانه این ملت، سیلی به گوش دولت شاه زد، کارگران این ملت هم، بعد از 4 سال تحمل و رواداری، به پشتوانه امام خود، عاقبت بیواسطه ما رسانهها، فریاد اعتراض خود را به گوش دولت مستقر و البته مستعجل رساندند! جناب آقای روحانی! آنچه دیروز شنیدید، الحمدلله صدای بیواسطه خود کارگران، با حضرتعالی بود! این دیگر، تیتر یک ما در «وطنامروز» نبود که بخواهید نزد بزرگان، زبان به شکایت از آن باز کنید! یادتان هست 4سال پیش وعده داده بودید که هم باید چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ کارخانهها؟! و باز یادتان هست که با وجود نچرخیدن چرخ هر دوی اینها، یعنی با وجود این همه کارگر بیکارشده در دولت اعتدال، اظهار داشتید شرمنده نیستید؟! دیروز اما به خوبی معلوم شد خانه کارگر، بیش از آنکه یک «حزب» باشد، «حرم امام» است! و اتفاقا اصلا هم رای کارگر، به ادامه وضع موجود نیست! حالا گمانم بعد از آن همه طعنه و کنایه جورواجور رئیسجمهور به جمهور، کاملا برای آقای روحانی مشخص شده حرف حساب ملت! و بویژه جماعت کارگر! دیروز روز انتخابات نبود اما آقای روحانی توانست چند روز زودتر از روز انتخابات، متوجه رأی کارگران عزیز شود! کاش اما آقای روحانی، حرف ما روزنامههای مردمی و غیردولتی را که چیزی جز انعکاس همان درددلهای جماعت کارگر یا کارمند نبود، زودتر میشنید تا مجبور نباشد این همه بیواسطه، فریاد اعتراض را از زبان خود ایشان بشنود! قدر مسلم، دیروز آقای روحانی به زندهترین شکل ممکن و مستقیمترین حالت ممکن، ملتفت شدند که میزان اقبال عمومی به ایشان تا چه حد، نازل و قلیل است! و تا چه حد، گلایهمند است کارگر از دولت 4 درصدی! آقای روحانی! کلید شما، کارخانههای ما را بدتر قفل کرد! باور بفرمایید تغییر لازم است! این را که دیگر ما ننوشتیم! خود کارگران به گوش حضرتعالی رساندند!
ناتو ترکیه را رها نمی کند
محمدعلی دستمالی در خراسان نوشت:
از چند ماه پیش تاکنون، تنش سیاسی جدی و قابل توجهی بین ترکیه و برخی سران کشورهای اتحادیه اروپا در جریان است.ازیک سو اروپایی ها، اردوغان را به مهندسی جامعه تک صدایی و لگدمال نمودن مبانی دموکراتیک و فشار آوردن به لاییک ها و اعمال تبعیض به نفع اسلام گرایان متهم می کنند و از دیگر سو اردوغان نیز، در بیانات تند خود بسیاری از سران اروپا را پس مانده های نازیسم و فاشیسم لقب داده و اعلام کرده که استانداردهای دوگانه اروپا در حمایت از پ.ک.ک، دردسرهای بزرگی برای ترکیه به وجود آورده است. این جبهه گیری های متقابل، برخی از کارشناسان و تحلیل گران کشورهای مشتاق به پیگیری مسائل ترکیه را به سوی این باور سوق داد که مجموع این تنش ها، نه تنها احتمال عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را به صفر رسانده، بلکه عضویت ترکیه در ناتو نیز با اما و اگر روبرو خواهد شد. همچنین، بسیاری از تحلیل گران بر این باور بودند که به مسئولین اتحادیه اروپا در مورد آرای همه پرسی تغییر قانون اساسی ترکیه، تردیدهای جدی دارند و از ترکیه خواهند خواست که یک بار دیگر همه پرسی را برگزار کند. اما اظهارات دو روز اخیر دو مقام برجسته ناتو و اتحادیه اروپا، نشان داد که روابط ترکیه با این دو ساختار نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب، شکل و محتوایی ورای رویدادهای کوتاه مدت و هیجانات سیاسی منطقه ای و داخلی دارد. ابتدا ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو در مصاحبه با روزنامه «ولن آمسانتونگ» اعلام کرد: «ترکیه باموقعیت جغرافیایی وقابلیت های نظامی و نزدیک بودن آن به سوریه وعراق از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در مبارزه با داعش، کشورخیلی مهمی است. استولتنبرگ با اشاره به این که ترکیه مرکز مهمی برای ناتو درکوزوو، افغانستان ومدیترانه است، تصریح کرد: ترکیه یک کشور کلیدی برای امنیت اروپا وناتو است و هم مرزبودن آن، با دریای سیاه ازلحاظ استراتژیک مهم است و نقش مهمی درروابط با روسیه دارد.استولتنبرگ همچنین در بیانات استعاری و غیرمستقیم خود در مورد اسلام افراطی خاورمیانه، ترکیه را کشوری خوانده بود که نماینده اسلام منعطف و دور از رادیکالیسم است. تصور می کنم، واضح است که دبیرکل ناتو در این بخش از سخنان خود، کدام کشورها را با ترکیه مقایسه کرده است.همچنین فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد ما حق تصمیم گیری ترکیه در رابطه با سیستم مدیریت خود را به رسمیت می شناسیم وبه آن احترام می گذاریم.دیروز همچنین در رسانه های ترکیه و برخی رسانه های کُردی منطقه، شاهد بازتاب اظهارنظر سطحی عثمان اوجالان برادر عبدا... اوجالان رهبر زندانی پ.ک.ک بودیم. او اعلام کرده بود: اروپایی ها، به خاطر اقدامات امپراتوری عثمانی، سخت از ترکیه انتقام خواهند گرفت.
ناگفته پیداست که این تحلیل و تحلیل های مشابه آن، با ماموریت های خاص ناتو و ذات عمل گرای اتحادیه اروپا منطبق نیست. به عبارتی روشن، ناتو، در حوزه رقابت با روسیه و حفظ معادلات جهان و منطقه، نقش خاصی برای ترکیه در نظر گرفته است و این نقش، در درازمدت و در شرایطی که بیش از شصت سال از عضویت ترکیه در ناتو سپری شده، برای این کشور، به یک ویژگی و مزیت تبدیل شده است. از دیگر سو، اروپا نیز نه در حوزه اقتصاد و معادلات سیاسی و نه در حوزه کنترل مسائل مرتبط با بحران آوارگان، قاچاق و اثرگذاری جریانات فکری و دینی، نمی خواهد از ترکیه دل بکند و تصور گسست این رابطه، بسیار بعید و دور از ذهن است.
اگر به تاریخ عضویت ترکیه در ناتو نگاه کنیم، متوجه این موضوع می شویم که این مسئله، تنها یک موضوع نظامی و دفاعی نیست و به شکل بنیادین، سرنوشت ترکیه با ناتو، پیوند خورده است. هنوز فراموش نکرده ایم که در سال 1960 میلادی، عدنان مندَرَس نخست وزیر وقت ترکیه، در مخالفت با نفوذ عمیق ناتو و تاثیرگذاری آمریکا بر سیاست های کشورش، آن قدر ساز مخالف زد تا بالاخره در زندان جزیره ایمرالی اعدام شد. از دیگر سو، پروفسور نجم الدین اربکان نخست وزیر اسلام گرای ترکیه نیز که ایده ضرورت نزدیک شدن ترکیه به جبهه شرق و دور شدن از ناتو را مطرح کرده بود، در سال 1997 میلادی، با یک کودتای مدرن و ناپیدا، کنار نهاده شد. پس درک این موضوع، یعنی اهمیت عضویت ترکیه در ناتو، می تواند زمینه و منطق حاکم بر بسیاری از تصمیمات و روابط خارجی ترکیه را برای ما آشکار کند. ترکیه هم اکنون، هم به دلیل وضعیت خاص جغرافیایی و هم به خاطر ویژگی های نظامی و ارتش پرشمار خود، به عنوان تنها کشور مسلمان عضو ناتو، در معادلات خاورمیانه، موقعیت خاصی دارد و فارغ از این که در این کشور، کدام جریان فکری و سیاسی، قدرت را در دست داشته باشد، حفظ امنیت سیاسی ترکیه به عنوان یک متفق مهم آمریکا و اروپا، از اولویت های جدی سران غرب و ناتو است.اشاره به این نکته نیز مهم است که هیچ کدام از توضیحات و دلایلی که در بالا آمد، به این معنی نیست که ترکیه در ناتو و در سیستم سیاسی – اقتصادی ویژه اتحادیه اروپا، هیچ مانع، مشکل و مخالف خاصی ندارد. آن چه که بدان پرداخته شد، در واقع ذکر مبانی و اصول مهم سیاسی و دفاعی مرتبط با ناتو و غرب است. اگر نه در گستره حقوقی و سیاسی مرتبط با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، موانع مهمی بر سر راه ترکیه وجود دارد. از جمله این که، شناسنامه اسلامی ترکیه – با هر قرائتی که تحلیل شود - برای بسیاری از سران و جوامع اروپایی، قابل تحمل نیست. در واقع در شرایط فعلی و در این بحث پیچیده و حساس، اردوغان و همراهان او، با چالش های مهمی روبه رو هستند که یکی از مهم ترین این چالش ها عبارت از این است که از منظر سران «حزب عدالت و توسعه»، حفظ قدرت و حفظ سطح رضایت هواداران محافظه کاری که بقای آک پارتی در گرو تداوم حمایت و رای آنهاست، مهمترین اولویت است. این در حالی است که از منظر اتحادیه اروپا، آک پارتی در حق لاییک ها و چپ ها و طیف هایی که تفکرات و سبک زندگی آنان با محافظه کاران یکی نیست، ظلم و تبعیض روا می دارد. بنابراین، اگر حکومت بخواهد رضایت لاییک ها را تامین کرده و در حوزه های آزادی عمومی، امتیازات بیشتری بدهد، اروپا را خشنودو هواداران خود را نگران و روی برگردان می کند. تعداد این دست تناقض ها و چالش ها در پرونده روابط ترکیه با اروپا و غرب، کم نیست و می توان در نوشته هایی دیگر، با تفصیل بیشتری به این موضوع پرداخت.
نگاه به درون ضامن امنیت و پیشرفت
عبدالله متولیان در جوان نوشت:
بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام قوای کشوری و لشکری موظف و مکلف به حرکت در چارچوب اصول بنیادین و سیاستهای کلی نظام (و سیاستهای بخشی منبعث از سیاستهای کلی) که توسط ولایت مطلقه فقیه ابلاغ میگردد بوده و هرگونه انحراف، تخلف یا تغییر آنها، اقدامی مجرمانه و برخلاف قانون اساسی تلقی میشود.
فرمایش مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای در جمع مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی مبنی بر «سپردن تعهد هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به مردم که برای پیشرفت امور کشور، برای توسعه اقتصادی، برای بازکردن گرهها، نگاهشان به بیرون از این مرزها نخواهد بود، نگاه به خود ملت خواهد بود» نیز از جمله همان سیاستهای کلی نظام است که باید با جدیت تمام از سوی رئیسجمهور دوازدهم عملیاتی شود. رئیسجمهور بعدی باید این «ایمان، اتحاد، ایستادگی و حضور در صحنه» را حفظ کرده و با استفاده از تواناییها و ظرفیتهای داخلی و برنامهریزی عاقلانه، ساخت درونی نظام را چنان مستحکم کند که دشمن از توطئههایش مأیوس شود و دست از دشمنی بردارد.
نگاه به درون لوازم و مقدماتی دارد که از مهمترین آنها «خدمتگزاری خالصانه و اعتماد به مردم و ولی نعمت دانستن آنان»، «اصلاح نیت و پرهیز از ریاست و قدرتطلبی»، «کار جهادی و انقلابی»، «پرهیز
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۴۲۳۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جان باختن یک کارگر معدن در استان کرمان
به گزارش خبرگزاری صداو سیمای مرکز کرمان ،مرتضی اکبری مسؤل شورای کارگری معدن هشونی از فوت یکی از کارگران این معدن خبر داد.
اکبری افزود:روز گذشته در پی حادثهای در معدن هشونی شرکت زغال سنگ بر اثر حادثهای، دست یکی از کارگران در نوار نقاله گیر میکند و کارگر رو درگیر میکند ومتاسفانه دست این کارگر جدا میشه و به علت خون ریزی شدید این کارگر قبل از انتقال به مراکز درمانی جان خود رو از دست میدهد.
وی افزود:این کارگر معدن به نام عبدالله اسماعیلی ۴۱ ساله با سابقه کاری ۱۸ ساله، متاهل ودارای ۲ فرزند وساکن روستای جور کوهبنان بود که متاسفانه در این حادثه جان خود را از دست داد.
گفته میشود علت این حادثه از سوی کارشناسان و مراجع مربوطه در دست بررسی است.